مدح و مناجات با امام جواد علیهالسلام
طوبای تو میان دلم قـد کشیده است بین من و خیال خودم سد کشیده است احساس میکنم به تو نزدیک میشوم جـذر مرا نگاه شما مـد کشیده است این جـذبـۀ طـلایـی بـالا نـشـیـن تو بـال مرا حـوالی گـنـبد کـشیده است دست خدای عز و جل روی قلب ما این بار سوم است محمد کشیده است نوری رئوف در حرمت موج میزند الطاف کاظمین به مشهد کشیده است بخـشنـده تو، خـدای کـرم تو، جـواد تو بـگـذار خـاک پـای تو نقاشیام کنند سـجـادۀ دعـای تو نـقـاشـیام کـنـنـد بگـذار در کـنـار قـدمهای هر شبت با رشتـۀ عـبـای تو نـقـاشیام کـنـند بال و پـرم بـده که شبـیـه کـبـوتری امـروز در هـوای تو نقـاشیام کنند بـگـذار از زمـان ازل تا هـمـیشهها آقـای من بـرای تو نـقـاشیام کـنـند وقتی میان خانه دعـا پخش میکنی مسکین ترین گدای تو نقاشیام کنند بخـشنـده تو، خـدای کـرم تو، جـواد تو ای بالـش تو دست امـام رئـوف مـا ای سایه بان روی تو بال فـرشتهها تا آمدی امام رضا گـریهاش گرفت ای مـسـتـجـاب چـلـۀ سـجـادۀ دعــا تا یک تـبـسّـمی نکـنـی پـا نمیشود خـورشیـد از مـقـابـل گـهـواره شما اینگونه بینقاب نظر میخوری عزیز ایـنـقــدر در مـقـابـل آئـیـنـههـا نـیـا آقـا قـرار مـا سـر میـدان کـاظـمـین ای اولـیـن زیـارت مـا بعـد کـربـلا بخـشنـده تو، خـدای کـرم تو، جـواد تو هر صبح چهارشنبه مقیم تو میشوم از زائران صبـح نـسیـم تو میشوم روزی اگر به طور مرا راهیم کنند سوگند میخورم که کـلیم تو میشوم وقتی که از محـلۀ ما میکنی عبور کوچه نشین دست کـریم تو میشوم بر پشت بام گـنـبـد زرد و طلائـیت مـثـل کـبـوتـران حـریـم تو میشوم کم کـم در ابتدای خـیابـان کـاظمیـن دارم همان گـدای قـدیـم تو میشـوم بخـشنـده تو، خـدای کـرم تو، جـواد تو |